English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3880 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
busman's holiday U تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence U طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
anthropography U علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
manager U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queueing U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queue U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queued U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
managers U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
queues U نرم افزاری که کارهایی که باید پردازش شوند را مرتب میکند
same U یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
time U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
timed U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
times U سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
automatons U ماشینی که کارهای انسان را میکند
automaton U ماشینی که کارهای انسان را میکند
crumpled rose leaf U چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
furlough U مرخصی سرباز مرخصی دادن
forbidden fruits U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
forbidden fruit U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
climp milling U عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
hierodule U غلامی که درمعابد خدمت میکرده
gargoyles U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyle U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
No sooner was he gone than he was kI'lled . U رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
day off U تعطیلی
recessional U تعطیلی
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
vacation camp [American E] U تفریحگاه تعطیلی
dies non U روز تعطیلی
academy نام باغی درنزدیکی آتن که افلاطون در آن تدریس میکرده است
academies U نام باغی درنزدیکی اتن که افلاطون در ان تدریس میکرده است
synthesisers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizer U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voice U وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
straw that breaks the camel's back <idiom> U مشکل پشت مشکل کمر انسان را خم میکند
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> U همان آش است و همان کاسه .
synchronous U فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
anthropo U پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
anthrop U پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
telnet U پروتکل TCP/ IP که به کاربر امکان اتصال و کنترل از طریق اینترنت به کامپیوترهای راه دور میدهد به طوری ککه گویی همان جا هستند و دستورات را تایپ میکند به طوری که گویی در مقابل کامپیوترهستند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same U همان چیز همان
synchronising U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronises U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronised U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronizes U قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
feelings indigenous to man U احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
unskilled labour U کارهایی که استادی
Neanderthal U وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
check lists U فهرست کارهایی که میبایست انجام شود
jobs U کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
job U کارهایی که در هر لحظه در سیستم پردازش می شوند
jobs U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
loads U تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
processes U انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
agenda U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
process U انجام دادن کارهایی برای تولید نتیجه
agendas U لیست کارهایی که میبایست در جلسه به انهارسیدگی شود
job U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
load U تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
processes U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
history U خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده
process U تعداد کارهایی که باید انجام شوند تا به هدف رسید
histories U خصوصیت برخی برنامه ها که کارهایی که کاربر انجام داده
rates U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
job U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
rate U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
workload U مقدار کارهایی که شخص یا کامپیوتر انجام داده اند
jobs U کار یا تعداد کارهایی که به عنوان یک واحد انجام می شوند
workloads U مقدار کارهایی که شخص یا کامپیوتر انجام داده اند
activities U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
activity U بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
satellites U کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
satellite U کامپیوتری که کارهایی را تحت کنترل کامپیوتر دیگر انجام میدهد
leave of absence U مرخصی
leave U مرخصی
leaves of absence U مرخصی
permission U مرخصی
leaving U مرخصی
dismissal U مرخصی
dismission U مرخصی
off time U مرخصی
furlough U مرخصی
dismissals U مرخصی
vacations U مرخصی
surlough U مرخصی
vacation U مرخصی
he is on leave U او در مرخصی است
be on leave U در مرخصی بودن
He has a day off. U او مرخصی دارد.
liberties U مرخصی 84 ساعته
furlough U مرخصی سرباز
furlough U حکم مرخصی
surlough U مرخصی دادن
leave U اذن مرخصی
leaving U اذن مرخصی
recess U مرخصی گرفتن
emergency leave U مرخصی اضطراری
recesses U مرخصی گرفتن
vacation U مرخصی مهلت
vacation U مرخصی گرفتن
vacations U مرخصی مهلت
vacations U مرخصی گرفتن
to take leave U مرخصی گرفتن
to be away on vacation [American] U در مرخصی بودن
to be away on vacation [American] U داشتن مرخصی
to take a vacation U مرخصی گرفتن
sick leave U مرخصی استعلاجی
compassionate leave U مرخصی ارفاقی
vacationer U مرخصی رونده
liberty U مرخصی 84 ساعته
vacationist U مرخصی رونده
annual leave U مرخصی سالانه
liberty men U افراد مرخصی
leave with pay U مرخصی با حقوق
off duty U مرخصی راحتی نگهبانی
leave with pay U مرخصی با استفاده ازحقوق
d. certificate U گواهی نامه مرخصی
leave taking U کسب اجازه مرخصی
to take ones farewell of U اجازه مرخصی گرفتن از
sickleave U مرخصی بابت ناخوشی
To take a night off . U یک شب از کار مرخصی گرفتن
He is on leave of absence . U مرخصی رفته است
to apply for leave U درخواست مرخصی کردن
ashore U رفتن به مرخصی دریایی
I want to take a couple of days off . U یک ردوروز مرخصی می خواهم
to get one's ricket U ورقه مرخصی گرفتن
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
sit back <idiom> U راحتی داشتن ،مرخصی گرفتن
leaving U به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
sabbatic year مرخصی هر هفت سال یکبار
sabbatical year U مرخصی هر هفت سال یکبار
release U برگ مرخصی ازاد کردن
furlough U مرخصی دادن به مرخص کردن
leave U به ارث گذاشتن اجازه مرخصی
releases U برگ مرخصی ازاد کردن
released U برگ مرخصی ازاد کردن
He went home on leave . U مرخصی گرفت رفت منزل
relief U مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
french leave U مرخصی بدون اطلاع قبلی جیم شدن
shore leave U مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
maintenance U 1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
this same U همان
identic U همان
selfsame U همان
thingummy U همان
very U همان
same U همان
identical U همان
idem U همان
one U یکی از همان
s.c U همان پرونده
ones U یکی از همان
of that ilk U اهل همان جا
self same U همان خود
s.c U همان دعوی
at the very beginning U از همان اولش
the reinbefore U همان سندیاقرارداد
same U همان جور
instatu quo U در همان حال
self-same U همان خود
therabout U در همان نزدیکی
equally <adv.> U به همان طریق
i went that instant U در همان ان رفتم
that once U همان یک بار
same U همان کار
of the same kind U از همان نوع
for that matter <idiom> U به همان علت
nothing short of U عینا همان
just as well <adv.> U همان مقدار
equally <adv.> U همان مقدار
selfsame U درست همان
just as well <adv.> U به همان طریق
it is the same thing U همان است
of that ilk U دارای همان جا
i went on the instant U در همان ان رفتم
accordingly U از همان قرار
very U همان همین
one U عین همان یکی
idem U همان نویسنده در همانجا
She promised to bring it but never did . U همان آوردنی که بیاورد !
He would never retract . U هر چه بگوید همان است
quasi- U مشابه یا تقریباگ همان
Just as well you didnt come . U همان بهتر که نیامدی
In the ( same ) usual place. U در همان جای همیشگه
It comes to the same thing . U باز هم همان ؟ یشود
of even date U دارای همان تاریخ
we are in the same way U ما هم همان حال را داریم
Recent search history Forum search
2New Format
1 if there's any justice
1ایا با رنگپاش خرطومی می شود دیوار را رنگ کرد
1چیزی که عوض داره گله نداره
1Evolution
1pedal pamping
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
1She is choosing to look at bright side of the situation.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com